2 تن از نامزدها وابستگی خود به حلقه انحرافی را تکذیب کردند(خبر ویژه)
|
منبع: روزنامه کیهان
2 تن از نامزدها وابستگی خود به حلقه انحرافی را تکذیب کردند(خبر ویژه)
|
منبع: روزنامه کیهان
بی مقدمه صاف میخوام برم سر اصل مطلب. به عنوان یک جوان علاقه مند به سیاست که چند ساله فعالیت های فرهنگی و سیاسی انجام میدم و از دوران دبیرستان پیگیر اوضاع سیاسی شهر و کشور هستم تقریبا از همه صحبتها و موضع گیریهای آقای ناطق درباره مسایل مختلف اطلاع دارم . چیزی که واقعا برام به شدت تکراری،خسته کننده و ملال آوره اینه که ندیدم ایشون جایی صحبت بکنن و نصف سخنرانیشون راجع به خودشون نباشه. رفقایی داشتم که اهل مازندران نبودن و دانشجوی نور بودن و به من میگفتن ما که چند بار پای سخنرانی آقای ناطق نشستیم خسته شدیم بس که حرفهای تکراری و من من شنیدیم.
آقا جدا واسه من سؤاله .آقای ناطق - که تشت رسوایی حمایتشون از موسوی و فتنه گران از آسمون به زمین افتاده – میزبان برنامه بزرگداشت نه دی میشه میره پشت تریبون و باز هم حرفهای تکراری ... «من» اولین مقلد امام بودم «من» اولین مقلد مقام معظم رهبری بودم. «من» دوتا عکس با امام دارم . «من» دانشگاه آووردم «من» اتوبان ساختم، من من من... جالبتر از همه دوتا جلسه اخیر ایشون با دانشجوها بود که یکی در سالن نیما و دومی در فضایی کاملا علمی و دانشجویی یعنی رستوران بهارستان به صرف نهار برگزار شد. حتی در این جلسه هم ایشون به بحث جدید و البته شیرین «من» پرداختند و کلی شکسته نفسی کردن! حتی با عباراتی توهین آمیز فرمودند که اگر «من» نبودم شماها نبودید! باز هم «من» اولین مقلد امام و مقام معظم رهبری بودم هیچکس از «من» سبقت نداره من... من... من .... حرف من اینه آقای ناطق شما در طول هفت دوره نمایندگی (البته غیر از یکی دوماهه مونده به انتخاباتها که البته تر این دوره توجهی که به جوونا کردن بی سابقه بوده چون بیشتر نیاز داشتن) کجا بودی؟ چرا تا الان سراغی از دانشجوها نمیگرفتی؟ چکار کردی براشون؟ حالا که بعد از قرنی دانشجوها رو جمع کردی به جای اینکه از مشکلاتشون بپرسی به درد دلشون گوش کنی گزارش کارهای انجام شدتو بهشون بدی بازم داری از خودت حرف میزنی؟ بازم داری منم منم میکنی؟ بازم «من» آنم که رستم بود پهلوان؟ خودت انصاف بده ، بس نیست؟
آقای ناطق به خدا خسته شدن مردم. اصلا شما همه کاره اصلا ما میگیم اگه شما نبودی این انقلاب نبود دیگه از این بالاتر که نمیشه گفت!! ولی دیگه بسه. مردم خسته شدن . جوونا خسته شدن باور کنید حتی پیرمردا هم خسته شدن. فضای نور و محمودآباد نیاز به هوای تازه داره. نیاز به کسی داره که از ده تا کلمه ای که میگه نه تاش «مردم» باشن نه «من».
حرف آخر: آقای ناطق؛ دوره «من» تمام شد ، این دوره دوره «ما»ست. ما «مردم» ما «جوونها»...
مدتی قبل با یکی از دوستان از هر دری صحبت میکردیم که کم کم بحث کشیده شد به نور و محمودآباد و مشکلات این شهرستان ها. این رفیق ما شدیدا از آقای ناطق طرفداری میکرد و معتقد بود کارهای زیادی کرده و بهتر از ایشون حتی در تصورش هم نمیگنجید!!
اما چیزی که باعث شد من این مطالب رو بنویسم استدلال هاییست که رفیق ما و امثال رفیق ما برای حرفهاشون میارن. به این به اصطلاح دلایل توجه کنید :
میگن آقای ناطق شخصیت کشوری و حتی بین المللی و فراملی هستند(و اشاره میکرد به عکس آقای ناطق با فیدل کاسترو)
میگن آقای ناطق شهر ما رو در سراسر کشور معروف کردن(البته دلیلشون فقط هفت دوره نمایندگی آقای ناطقه نه امکانات و...)
میگن آقای ناطق اگه این دوره هم رای بیاره اسمش تو کتاب رکوردهای گینس ثبت میشه
میگن آقای ناطق پرسابقه ترین نماینده مجلس هستن
و دلایلی مثل اینها
واقعا برای من خیلی غم انگیز و دردناک بود که این دلایل رو از دهن یک جوان بشنوم چون یک جوان مظهر شور ، نشاط ، امید به آینده ، ایده آل نگری و ایده آل خواهی ، آینده نگری ، قانع نبودن به وضع موجود و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب ، حقیقت طلبی و کار و تلاشه. حالا چی شده و چه بر سر این جوان اومده که با چنین استدلال هایی به این وضع نامطلوب راضی شده؟ چه شده که انتظارات این جوان اینقدر پیس پا افتاده شده ؟ چه شده که سطح فکر این جوان اینقدر پایین نگهداشته شده و اینقدر سطحی و مبتذل شده؟
به نظر من بزرگترین خطری که ما جوانها رو تهدید میکنه همین سطحی نگری و قناعت به حداقل هاست. بر فرض آقای ناطق یک شخصیت به قول رفیق ما ملی و حتی فراملی باشه آیا این گرهی از مشکلات مردم محروم منطقه نور و محمودآباد باز میکنه؟آیا تا به حال باز کرده؟ اصلا مگه شخصیت ملی یا فراملی بودن فی نفسه یک حسن محسوب میشه؟ قصد بی ادبی و مقایسه ندارم اما خیلی از جنایتکاران مثل چنگیز یا اوباما و نتانیاهوی آدمکش هم شخصیت بین المللی هستن آیا این دلیل بر خوب بودن آنهاست؟ ابدا.
اگه آقای ناطق شهر مارو در کشور مشهور کرده نتیجه و فایده عملی اون برای مردم چی بوده؟ اگه فقط دنبال مشهور شدن شهرمون هستیم پس این دوره یه بازیگر یا فوتبالیست رو انتخاب میکنیم اینطوری شهرتمون صد برابر حالا میشه!
گیریم آقای ناطق این دوره هم رای آوورد و اسمش رفت تو کتاب گینس. آخرش که چی؟ چه مشکلی از مشکلات من و توی جوون حل میشه؟ مثلا مشکل اشتغال ما حل میشه؟
اصلا به نظر من این حرف بزرگترین توهینی است که آقای ناطق میتونه به مردم بکنه و متاسفانه کرده. این توهین به شعور مردمه. مردم رای بدن که تو اسمت تو کتاب گینس بره؟ میگن آقای ناطق آشناترین فرد به مسایل و مشکلات مردم منطقه هست اما اتفاقا این حرف آقای ناطق نشون میده ایشون هیچ شناختی از مردم و مشکلاتشون ندارن. این حرف که به من رای بدبد تا اسمم تو گینس بره فقط میتونه از زبان یک آدم مرفه بی درد بیان بشه کسی که به قول معروف نفسش از جای گرم در میاد.
میگن آقای ناطق سابقه شون در مجلس زیاده و با قوانین و مصوبات آشنایی زیادی دارن و تجربه زیادی در قانون گذاری دارن و تا کس دیگه ای بخواد راه و چاه رو یاد بگیره دیر میشه. اگر اینطور بود از اولین دوره مجلس تا الان نماینده ها نباید عوض میشدن . اصلا اگه این حرف درست باشه برگزاری انتخابات یک امر بیهوده و عبثی خواهد بود.اصلاتر! اگه اینطوریه پس ما چرا انقلاب کردیم. خوب شاه ملعون سی و چند سال شاه مملکت بود (سابقه اش از آقای ناطق هم بیشتر بود!!) و لابد به درد مردم آشناتر و امام خمینی نباید انقلاب میکرد. آیا اینطوریه؟ قطعا نه.
یک نکته دیگه که معمولا ایجور افراد کاملا اتفاقی!! به صورت چراغ خاموش ازش عبور میکنن عملکرد آقای ناطق در مجلسو در امر خطیر قانون گذاری است. آیا به کسی که در طول حدود سی سال نمایندگی فقط سه چهار تا نطق داشته و هیچ طرح مهمی هم پیشنهاد نداده و در هیچ رای گیری به عنوان مخالف یا حتی موافق صحبت نکرده میشه گفت با تجربه؟
واقعیت اینه که آقای ناطق یکی از بی تفاوت ترین نماینده ها نسبت به امر قانون گذاری بوده و هست. همه نماینده ها هرچند وقت یکبار نطق پیش از دستور دارن یا درباره طرح ها و لوایح پیشنهادی اظهار نظر میکنن اما آقای ناطق بجز چند مورد معدود هیچ حرکتی در راستای قانون گذاری از خودشون بروز ندادن حالا چطور میشه مدعی بود که ایشون پر سابقه ترین نماینده و آشناترین فرد به مسایل و چم و خم قانون گذاری هستن؟ تمام هم و غم ایشون در سالهای اخیر بودن در ترکیب هیأت رییسه آنهم فقط و فقط و فقط در سمت کارپردازی مجلس بوده که ...
بگذریم... بیاید با کمک هم افق دیدمون رو بالا ببریو و فقط جلو پامون رو نبینیم. بیایید به حداقل ها قانع نباشیم بیایید به کمک هم نسیم تازگی و تغییرات مثبت رو به نور و محمودآباد بوزانیم. بیایید به کمک همدیگه هوای تازه ای رو در منطقه به جریان بندازیم
یا علی
ما با ولایت زنده ایم یا ولایت با ما؟
یکی از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی زنده شدن اصول و بنیادهای دین اسلام بالاخص در بعد سیاسی اسلام و اصل بنیادین ولایت فقیه و برپایی حکومت اسلامی است. ولایت فقیه به فرموده حضرت روح الله امتداد راه انبیا و امامان معصوم و همان ولایت رسول الله است. بر همین اساس کسانی که ارزش این اصل را به درستی درک کردند با جان و دل از آن حمایت نمودند که نمونه بارزش شهدای گرانقدر ما در هشت سال دفاع مقدس هستند. شما وصیتنامه ای از یکی از شهدا نمیبینید که در آن مردم را به پیروی از ولایت فقیه و حمایت از آن سفارش نکرده باشد. دشمنان هم این مهم را به خوبی دریافته اند و شما میبینید که تمام هم و غم و نیرو و امکانات و سرمایه های مادی و فکری خودشون رو برای ضربه زدن به این اصل اصیل بسیج کرده اند و آخرین هجمه آنها را در قضیه فتنه 88 به وضوح همه دیدیم.
نخبگان سیاسی هم با توجه به علاقه زیاد مردم نسبت به ولایت فقیه همیشه و حتی گاهی برای حفظ ظاهر هم که شده دم از ولایت فقیه زده اند و میزنند مخصوصا در برهه های خاصی مانند انتخابات. در مجلس هفتم و مخصوصا در مجلس هشتم دیدیم که بسیاری از مدعیان پر سر و صدا هم در امتحان های متعدد مردود شدند.
در مجلس هفتم در قضیه انتخابات ریاست جمهوری نهم خیلی از نماینده ها با اینکه دیدن شاخص هایی که حضرت آقا ترسیم کردن به هیچ وجه بر اشخاصی مانند هاشمی و معین و کروبی نمیخوره باز هم تمام قد از این افراد حمایت کردند. آقایان اکبر و احمد ناطق رسما نیروهاشون در مازندران رو دو قسمت کرده بودن و از چهار موتورشون سه تاش برای هاشمی کار میکرد و یک موتور نیمه جان برای لاریجانی. آیا آقای اکبر ناطق که مدعی هستن از اعضای اصلی بیت آقا هستن نمیدونستن که شاخص های های آقا بر هاشمی منطبق نیست؟ پس چرا ازش حمایت کرد؟در ماجرای انتخاب وزرا و در موضوعات مختلف با توجه به تاکیدات مکرر حضرت آقا بر مدارا با دولت خیلی جاها این اتفاق نیفتاد. (البته من در اینجا نمیخوام خطاهای فاحش و بعضا غیر قابل جبران دولت را نادیده بگیرم) . در انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 88 هم اوج نمایش ولایت پذیری نمایندگان به اصطلاح اصولگرا بود. با وجود اظهار نظرهای ساختارشکنانه و ضد انقلابی میر یزید باز هم از او حمایت کردند. بعد از انتخابات هم با چشم خودشون میدیدن که آمریکا و اسراییل بهایی ها منافقان سلطنت طلبها رقاصه های فراری همه دارن از فتنه سبز حمایت میکنن ولی باز هم دست از حمایت از فتنه نکشیدند. آقا این همه صحبت و تاکید کردن که نخبگان سکوت نکنند اعلام موضع کنند و به مردم بصیرت بدن باز آقایان با سکوت و گاهی صحبت در خفا رسما از فتنه گران حمایت کردند نمونه اش رو تو پست قبلی نوشتم که احمد ناطق از مبلغان میخواد که به سیاست کار نداشته باشند. چه زمانی؟ در نقطه اوج فتنه اواسط تابستان 88. آقای احمد ناطق که خودش رو اصولگرای اصیل و پدر پارلمان و نخبه سیاسی و پیرو ولایت فقیه میدونه چرا سکوت کرد و هیچ کس یک کلمه در محکوم کردن فتنه و سران فتنه ازشون حرفی نشنید؟ جالبه که در طول دوران فتنه آقایان ، «ادعای» مطیع ولایت فقیه بودن رو هم دیگه مطرح نکردن! در عوض به محض اینکه دولت مرتکب اشتباه شد و دستور آقا را اجرا نکرد و قضیه رسانه ای شد (و صد البته این کار یک کار بسیار غلط و اشتباهی ایدئولوژِیک و غیر قابل گذشت بود) همین آقای ناطق که از فتنه (که هدف آن ضربه زدن به ولایت فقیه و شخص حضرت آقا بود) حمایت میکرد در یک چرخش 180 درجه ای و کاملا استراتژِیک و مردم فریبانه بنری بزرگ به سر در دفترش در نور میزنه که :
و حالا این ها خودشون رو تنها حامی واقعی ولایت فقیه و بقیه رو دروغگو میدونن. یکی نیس به آقایان بگه آخه خداوکیلی پیروی از ولایت فقیه با جلسه گذاشتن با سران فتنه و حتی جلسه با ع.ع ( کسی که به جرم جاسوسی به زندان محکوم شده بود) سازگاری داره؟ آقای ناطق بارها در سخنرانیهاشون گفتن اولین مقلد امام در مازندران من بودم. من مسول حفاظت از امام بودم. من تو پانزده خرداد و ... فلان و بهمان کردم من این کارو کردم من اون کارو کردم و در حقیقت طوری صحبت میکنه که انگار این انقلاب و نظام ولایت فقیه مدیون ایشونه!به عبارت دیگه شعار حقیقی دقیق ایشون و همفکرانشون اینه «ولایت با ما زنده است!»
سلام
بازدید کننده های عزیز
لطف بفرمایید و درباره مطالب نوشته شده و نقدهای انجام شده نظرات خودتون رو اعلام بفرمایید تا ازشون استفاده کنیم